علم و فن آوری
درباره وبلاگ


این وبلاگ مخصوص کسانی است که می خواهنند اطلاعات عمومی خودشان را بالا ببرند. من هم افتخار می کنم که باعث افزایش اطلاعات عمومی شما می شوم. welcome
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 11:29 :: نويسنده : mohammd

میوه هایی عجیب و شگفت انگیز


عجایب دنیای زمینی ما پایانی ندارد. نونی، جک فروت، دوریان، منگوستین، پیتایا، رمبوتان، کارامبولان، لیچی، کیوانوملون و بودا هندز از همین عجایب هستند. این ها میوه هایی شگفت انگیز هستند که اغلب در مناطق گرمسیری رشد می کنند. 


میوه هایی عجیب و شگفت انگیز

آیا تا حالا این میوه‌ های شگفت‌ انگیز را دیدید؟ میوه‌ های عجیب و غریب، بیشتر در  نواحی گرمسیری رشد می ‌کنند. میوه‌ هایی با‌ اشکال و طعم‌ های متفاوت با آن چه که ما تا به امروز می‌ شناختیم. کشورهایی مانند؛ تایلند، مالزی، فلیپین، تاهیتی، هنگ کنگ، سنگاپور، ویتنام، آفریقای جنوبی.... میزبانان اولیه این میوه‌ ها هستند.

میوه‌ هایی با شکل و شمایل عجیب، بوهای بد و تند، طعم‌ های تلخ و گزنده و قیمت‌ های بسیار بالا دارای فواید بسیار برای انسان و حیوانات هستند.

 

در اینجا به معرفی تعدادی از این میوه ‌ها می ‌پردازیم:

میوه هایی عجیب و شگفت انگیز

 

 

نونی میوه ‌ای است که در مناطق معتدل استوایی مانند تاهیتی رشد می ‌کند. پرندگان عاشق این میوه هستند. این میوه برای بیماری‌ های پوستی، درد، سرماخوردگی، فشار خون بالا، افسردگی، ورم مفاصل، آسم، دیابت، سرطان و ... مفید است.

 

 

میوه هایی عجیب و شگفت انگیز

 

جک فروت میوه ی بومی جنگل های پُر باران جنوب و جنوب شرقی آسیا است. کاشت این میوه به دلیل خواص آن به بسیاری از نقاط مانند؛ هند، جنوب شرق آسیا، مرکز و شرق آفریقا و فیلیپین گسترش یافته است.

این میوه، بزرگ ترین میوه ی درختی جهان شناخته شده است. پوستی بسیار ضخیم دارد و رسیده ی آن 36 کیلوگرم وزن و تا 90 سانتیمتر طول و 50 سانتیمتر قطر دارد. گوشت آن زرد یا نارنجی است. طعم شیرین و خوشمزه دارد.

 

میوه هایی عجیب و شگفت انگیز

 

دوریان میوه ای با بوی تند و قوی است! بعضی افراد بوی آن را زننده و بد می دانند. طعمی شبیه آواکادو دارد. با این وجود پُر فایده، خوشمزه و گران است. عنوان پادشاه میوه‌ ها را در جنوب و شرق آسیا به خود اختصاص داده است. این میوه از ارزش صادراتی بالایی برخوردار است. آبنبات ‌های آن هم در سوپر مارکت ‌ها موجود است.

 

 

میوه هایی عجیب و شگفت انگیز

 

 

منگوستین منشاء اولیه ی این میوه ی ناشناخته است. عده‌ای بر این باورند که این میوه متعلق به جزایر ساندا یا جنگل‌ های مالایا است. این میوه به عنوان  " ملکه میوه هایی استوایی " شناخته شده است. گوشت این میوه سفید رنگ است و طعم شیرین و تند دارد.

 

 

 

میوه هایی عجیب و شگفت انگیز

 

پیتایا یا اژدها میوه از میوه‌ های ویتنام و مناطق گرمسیری است. میوه‌ ای از گونه ‌های مختلف کاکتوس که  تنها شب‌ ها شکوفه‌ به رنگ سفید می ‌دهد. به همین دلیل به آن "ملکه شب" هم می ‌گویند. اژدها میوه در دو رنگ رشد می کند. هر دو رنگ دارای دانه های خال دار کوچک سیاه و سفید هستند. رنگ سفید آن، کمی طعم ترش دارد و رنگ قرمز تیره کمی طعم شیرین دارد.

 

 

میوه هایی عجیب و شگفت انگیز

 

 

رمبوتان میوه ای است شیرین با پوست مودار، ضخیم و قرمز رنگ که گوشت آن سفید با یک هسته بزرگ در وسط آن است. این میوه در کشورهای آسیای جنوب شرقی یافته می‌ شود. این میوه دارای خواص دارویی است. بومیان برای آن دستورات خاصی دارند.

 

 

میوه هایی عجیب و شگفت انگیز

 

 

کارامبولا، ستاره میوه یا پنج انگشتی میوه ی ستاره‌ ای شکل و بومی جنوب شرقی آسیا مالزی است. این میوه توسط پرتغالی ها به مناطق مختلف برده شده است. میوه های کوچک و شیرین مانند مرکبات هستند که طعم خوشمزه و تازه ‌ای دارند این میوه خواص درمانی در افسردگی و شادابی و نشاط بدن دارد.

 

میوه هایی عجیب و شگفت انگیز

 

لیچی میوه‌ ای گرمسیری است که در آفریقای جنوبی رشد می کند. این میوه طعم شیرینی دارد. شکل قلب و به رنگ قرمز یا صورتی است. بافت داخل پوست سفید و آب دار که دارای یک هسته سیاه است.

این میوه منبع غنی از ویتامین C، کلسیم، پتاسیم و فسفر است. این میوه برای درمان سرفه، زخم های گوارشی و استحکام بدن پیشنهاد می‌ شود.

 

 

میوه هایی عجیب و شگفت انگیز

 

 

کیوانوملون یا خربزه شاخدار جزء میوه های استوایی است. این میوه‌ ظاهری خشن، طعمی بین لیمو و موز دارد. در واقع از خانواده ی خیار است. تازه ی آن سالاد یا دسر را بسیار خوش طعم می‌ کند.

 

 

 

میوه هایی عجیب و شگفت انگیز

 

 

بودا هندز یا دست بودا میوه‌ ی مرکباتی است. این میوه عجیب، غریب و غیر معمول ‌ترین میوه ی کشت شده در جهان است. همچنین از قدیمی ترین دانه‌ های مرکباتی در کشاورزی محسوب می‌ شود. دست بودا، میوه ‌ی بزرگ، سنگین با پوست ضخیم است که مانند دست بودا ظاهر می شود. جزء میوه‌ های شیرین است.

 

نکته ی جالب این است که برای دریافت اطلاعات از گوشه کنار این جهان ناشناخته، مانند، این میوه‌ های عجیب و غریب باید از رسانه های دیجیتال، دنیای اینترنت تشکر کرد. شاید اگر رسانه‌ های پیشرفته ی دیجیتال وجود نداشتند، ما هرگز از وجود چنین میوه ‌های عجیب و غریب در دنیا مطلع نمی‌ شدیم و حتی  تصاویر آن ها را هم نمی ‌توانستیم ببینیم.

ما این امکانات را مدیون نخبگان دنیای اینترنت هستیم. شاید روزی فرا برسد که بتوان از طریق همین رسانه‌ های دیجیتال طعم این میوه‌ های عجیب را هم چشید!

جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 11:28 :: نويسنده : mohammd

مکان از عجیب ترین مکانهای دنیا!! +عکس

عجیب ترین مکانهای دنیا,عجایب گردشگری

جهان مملو از چیزهای عجییب و غریب است و چه کسی در حقیقت بهتر از ما قادر به دانستن آن می‌باشد؟ از فرقه غیر معمول  و سنتهای خاص و مختلف، حیوانات غیر عادی و ترسناک تا خلقت انسان های عجیب و شگفت انگیز، اینها یک لیست بی پایان از عجیب ترین چیزهای که در دورترین نقاط جهان پنهان باقی مانده می‌باشد. ما در اینجا شما را به یک سفر به پنج مکان از بدترین مکانهای دنیا می‌بریم که بی شک شما را شگفت زده وگاهی هم می‌ترساند.

تالاب ترانک در جزایر مایکرونیزیا

ارواح اسرار آمیز تالاب ترانک همیشه یکی از محبوترین جاذبه های گردشگری میان کاوشگران و غواصان بوده است. بخش زیادی از نیروهای نظامی ‌ارتش ژاپن اکنون در اعماق  آبهای این تالاب خوابیده اند. این هواپیما در سال 1944 سقوط کرد و به عمق آب فرو رفت. وقتی که در اعماق این آبها شنا می‌کنید به اشیاء، لاشه کشتی ها وا جساد به جا ماننده  برخورد می‌کنید. تقریبا به مدت 25 سال هیچکس بدلیل حدودا هزار بمب کشف نشده اجازه غواصی در این مکان را نداشت.

عجیب ترین مکانهای دنیا,عجایب گردشگری

موزه تاریخی پزشکی موتر در فیلادلفیا

موزه  پزشکی –پاتولوژی موتر که شامل تجهیزات قدیمی‌ پزشکی و نمایش اقلام زیست محیطی است، شهرت زیاد این موزه به خاطر اسکلت های ترسناک وا ستخوان آویزان شده از قفسه ها و طبقات، جمجمه افراد مشهور، جسد زنی که بدنش در جایی که دفن شده تبدیل به موم شده، دوقلوهای بهم چسبیده مشهور با یک کبد مشترک، قسمتهای از بدن افراد سرشناس و همه نوع چیزهای ترسناک و عجیب را در این موزه می‌توان یافت.

عجیب ترین مکانهای دنیا,عجایب گردشگری

مرداب مانچاک واقع در لوزیانا

مرداب مانچاک که بنام مرداب ارواح نیز شهرت دارد در لوزیانا واقع شده است. گفته می‌شود این مکان توسط ملکه ودوو زمانیکه او را در اوایل قرن20 به زندان انداختن نفرین شده است. نتیجه این کار ناپدید شدن سه دهکده بوسیله طوفانی شدید در سال 1915 بود. این مکان بوسیله کشتی های حامل توریست در حالی که روی مرداب شناورند و نور مشعل راهشان را روشن کرده و درختان کهن سرو و رشته های خزه که از درختان آویزانند آنجا را احاطه کرده است.

عجیب ترین مکانهای دنیا,عجایب گردشگری

گورستان پاریسی در فرانسه

سردابی واقع  در پاریس که شهرت آن بخاطر زیر زمینی  که ظروف مخصوص نگهداری استخوان مردگان در آن است می‌باشد، استخوانها و اسکلتهای بسته بندی شده مانند اجناس داخل یک انبار در دو ضلع یک راهرو قرار گرفته اند. این مکان حدود 187 کیلومتر از بخش زیرین کل شهر را دربر گرفته است، همچنین  نوشته هایی به چشم می‌خورد که بطور کلی شامل تاریخ فرانسه می‌شود. هوای اینجا خشک است و به همین دلیل فساد و پوسیدگی در آن بسیار ناچیز است. این مکان توسط ماموران بازرسی پلیس برای مدتی به دلیل افسانه ها و شایعاتی از قبیل: گروه کثیری از مردگان و خون آشام ها بسته شد. اگرچه آنها بوسیله هیچ کسی دیده نشده اند.

عجیب ترین مکانهای دنیا,عجایب گردشگری

چرنوویل در اوکراین

شهر متروک پرپیات در شمال اوکراین واقع شده است که در کیو ابلاست آن در سال 1970نیروگاه انرژی هسته ای چرنویل خانه های کارگران را درآنجا تاسیس کرد.حادثه چرنویل که بدترین حادثه اتمی‌غیر نظامی‌تاریخ جهان است در سال 1986رخ دادکه درآن موجب منفجر شدن راکتور شدکه این انفجار باعث انتشار مواد رادیو اکتیو در محیط وانفجار عظیم که باعث از بین رفتن راکتور شد.

وسایل و خانه های رها شده صدای جیر جیرلولاهای درهای باز آپارتمان ه اکه بوسیله باد به گوش می‌رسند همه شکل وحشت و مرده ای به شهر داده است.

عجیب ترین مکانهای دنیا,عجایب گردشگری

جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 11:24 :: نويسنده : mohammd

روزی که دنیا به آخر رسید

روزی که دنیا به آخر رسید

درباره آخرالزمان ، انتهای جهان و به قولی پایان روزها یا همان End Of Days تا کنون فیلم های بی شماری ساخته شده که تولید این فیلم ها به خصوص پس از آغاز هزاره سوم روند شنابداری گرفت ، به طوری که برخی منتقدان و کارشناسان معتبر سینمایی بر این باورند که اساسا امروزه سینمای غرب و علی الخصوص سینمای هالیوود ، آرایش آخرالزمانی گرفته است. آثار متعددی همه ساله در این سینما ساخته و اکران می شوند که هر یک به نوعی به موضوع آخرالزمان پرداخته و زمینه ها و پیامدهای آن به ویژه از دیدگاه ایدئولوژیک صاحبان رسانه و کمپانی های سینمایی در آمریکا  ( که بنا برآمار رسمی موجود ، اکثریت آن متعلق به سرمایه داران یهود و البته یکی دو دهه است که اوانجلیست های آمریکا یعنی مسیحیان صهیونیست در آن نفوذ شگرفی پیدا کرده اند) به تصویر می کشد.

محور اصلی این نوع فیلم ها در یک عبارت ؛ نابودی عنقریب کره زمین و حیات برروی آن است که البته در هریک از این فیلم ها به روش و شیوه خاصی نشان داده می شود ؛ در یکی ویروسی خطرناک عامل نابودی است ( این ویروس را در اکثر فیلم های با مایه "زامبی " دیده ایم ) و در دیگری شخص یا اشخاصی شرور در صدد حاکمیت جهانی و سوق دادن دنیا به سوی اضمحلال و خرابی هستند( مثل "بتمن آغاز می کند" یا "ارباب حلقه ها" و یا "هری پاتر").

روزی که دنیا به آخر رسید

در برخی،فاجعه ای طبیعی در شرف وقوع است که کل زندگی بشر رابه خطر می اندارد (همچون "روز بعد از فردا" یا "10 ریشتر" و یا "برخورد عمیق")و در بعضی دیگر موجودی خبیث و وحشتناک دست به بلیعدن حرث و نسل آدم ها زده یا موجوداتی از فضا برای تسخیر کره زمین و نابودی انسان های آمده اند( مانند "ترانسفورمرز" یا " روزی که زمین از حرکت ایستاد" و یا "جنگ دنیاها" ) و در تعدادی از این گونه فیلم ها هم به طور مستقیم  و دقیق ، اعتقادات اوانجلیست ها ( که اینک قوی ترین باورهای جعلی آخرالزمانی را تبلیغ می کنند) روی پرده می آید( مثل " مگی دو" یا " بابل پس از میلاد" و یا "قصه های سرزمین جنوبی").

اما آنچه در تمامی آثار سینمایی موسوم به آخرالزمانی ، موتیف اصلی فرمول نجات در فیلمنامه را تشکیل می دهد ، شخصی است که اغلب با نام "انتخاب شده" یا "برگزیده" و یا "منجی" ( که معولا آدمهایی با موهای طلایی یا بور و چشم های آبی هستند  و مشخصه یک آدم خوش تیپ غربی را دارند) ، وارد ماجرا شده و در آخرین لحظات همه چیز و همه کس را از خطر نابودی و اضمحلال نجات می دهد.( جالب اینکه مثلا در فیلمی همچون "10000 سال قبل از میلاد"ساخته رولند امریش حتی به طور مشخص گفته می شود که شخص منجی ، مو طلایی و چشم آبی است!)

 

امثال نیو در "ماتریکس" یا  بتمن و هل بوی و همچنین رییس جمهوری آمریکا  در "مگی دو"  از این جمله اند و در بعضی فیلم ها نمایندگان دو تفکر آخرالزمانی از عهد عتیق و عهد جدید اوانجلیکی ، هر دو در نجات جهان شریک می شوند و البته معمولا منتسبین تفکر عهد عتیق به نمایندگان عهد جدید اوانجلیکی کمک و یاری می رسانند تا حاکمیت جهانی را بدست آورند

 

امثال نیو در "ماتریکس" یا  بتمن و هل بوی و همچنین رییس جمهوری آمریکا  در "مگی دو"  از این جمله اند و در بعضی فیلم ها نمایندگان دو تفکر آخرالزمانی از عهد عتیق و عهد جدید اوانجلیکی ، هر دو در نجات جهان شریک می شوند و البته معمولا منتسبین تفکر عهد عتیق به نمایندگان عهد جدید اوانجلیکی کمک و یاری می رسانند تا حاکمیت جهانی را بدست آورند .

( یعنی دقیقا براساس تفکر امروز صهیونیست های یهودی نسبت به مسیحیان صهیونیست) مثلا در "ارباب حلقه ها" این فرودو و گروهی موسوم به "الف" ها هستند که آراگورن را برای بدست آوردن حق پادشاهی اش یاری می رسانند یا در "نارنیا " ، پیتر و سوزان و ادموند و لوسی به شاهزاده کاسپین برای بدست آوردن حکومت از دست رفته اش یاری می رسانند. همچنین در جنگ های ستاره ای "شوالیه های جدای" و استادان آنها مانند یودا و اوبی وان کنوبی ، لوک اسکای واکر را در نابودی امپراطوری کمک می کنند. حامی هری پاتر  هم مجموعه محفل ققنوس از قبیل پرفسور لوپین و سایروس بلک و مانند آنها برای بدست آوردن قلمرو از دست رفته ، هستند و همان پرفسور دامبلدور است که هری در قسمت ششم یعنی شاهزاده دو رگه به خاطر می آورد در مورد نبرد آرماگدون با ولد مورت هشدار داده بود.

به هر حال در اغلب آثار یاد شده ، به نوعی سرانجام  همه چیز ، به خوبی و خوشی پایان می پذیرد و مخاطب و تماشاگر البته با ذهنیتی پر شده از جعلیات آرماگدونی ، خوشحال و راضی راهی خانه می شود. اما در فیلم " آگاه" چنین اتفاقی نمی افتد و اگرچه امید به آینده اروشن و پرامید در انتها باقی می ماند ولی آن امید ، دنیایی را نمایان می سازد که دیگر اکثریت مردم کره زمین (از جمله قهرمان داستان فیلم ) حضور ندارد و قبلا در فاجعه ای طبیعی نابود شده اند ! این پایان اگرچه یکی از غیرمنتظره ترین و تراژیک ترین پایان های فیلم های موسوم به آثار آخرالزمانی تا کنون به شمار می آید ولی در عین حال بخش دیگری از باورها و اعتقادات اوانجلیست ها یا مسیحیان صهیونیست را به تصویر می کشد که پیش از این در کادر دوربین سینما قرار نگرفته است.

روزی که دنیا به آخر رسید

داستان فیلم از سال 1959 و جشنی در یک مدرسه ابتدایی ایالت ماساچوست آمریکا به نام ویلیام داوس ، شروع می شود که براساس پیشنهاد یکی از دانش آموزان به نام لوسیندا امبری ( که شرایط روحی چندان مناسبی ندارد) ، قرار می شود ، هریک از دانش آموزان یک نقاشی از آرزوها و امیدهایش برای آینده بکشد. بعد از آن ، همه نقاشی ها را در محفظه ای به نام "کپسول زمان" قرار دهند و در زیرزمین دفن کنند تا اینکه 50 سال بعد و در سال 2009 برای بچه های دبستانی آن روز باز شود. هر یک از بچه ها ، یک  نقاشی می کشد به جز لوسیندا که پشت و روی کاغذی را از یک سری اعداد بی ربط و بدون معنا پر می سازد. او در همان روز دفن کردن "کپسول زمان" ، دچار تنش روحی شده ، مدتی ناپدید گشته و سپس در اتاقکی کوچک در حال خراشیدن در و دیوار و کندن اعداد و حروف نامشخصی پیدا می شود.

کاغذ و اعداد نامفهوم لوسیندا امبری ، 50 سال بعد و در سال 2009 نصیب پسر بچه ای به نام کیلب کاستلر که در همان مدرسه درس می خواند ، می شود. او که مادرش را سال قبل در حادثه آتش سوزی از دست داده با پدرش به نام جان ، یک استاد علوم فیزیک که در کار تحقیقات نجوم هم فعال است ، زندگی می کند.

جان که پسر یک کشیش اوانجلیست است ، پس از فوت همسرش ، تقریبا اعتقادات خود را از دست داده و حتی ترک پدر و مادرش را کرده است. اما برخورد تصادفی او با اعداد نامربوط لوسیندا ، پایش را به ماجراهایی عجیب و غریب می کشاند. او متوجه می شود که اعداد کاغذ لوسیندا ، چندان هم بی ربط نبوده و در کنار هم بازگوی  تاریخ حوادث تلخی هستند که در هریک ،  گروه زیادی از انسان ها جان باخته اند و آن اعداد علاوه بر تاریخ مورد نظر به ترتیب تعداد کشته شدگان و مختصات جغرافیایی مکان حادثه را نیز نشان می دهد.

 

نکته مهم تر این است که لوسیندا در زمانی این اعداد را برروی کاغذ نوشته که هیچیک از آنها رخ نداده بودند . یعنی در واقع لوسیندا امبری تمامی آن وقایع (که اولینش حادثه 11 سپتامبر 2001 و انهدام برج های دوقلوی نیویورکی است) را پیش بینی کرده بوده. اما در آن کاغذ ، هنوز 3 تاریخ دیگر باقی است که اتفاق نیافتاده ؛ یکی از آنها فردای روزی که جان کاغذ را بدست می آورد طی چند حادثه هوایی رخ می دهد و دیگری چند روز بعد در ایستگاه متروی مانهاتان نیویورک در اثر خارج شدن قطاری از ریل به کشته و مجروح شدن ، صدها نفر می انجامد.

روزی که دنیا به آخر رسید

 اما سومین حادثه هنوز بر روی کاغذ باقی مانده که در وهله نخست ، جان فکر می کند ، 33 نفر در آن حادثه جان می بازند ولی پس از اطلاع از مرگ مشکوک لوسیندا که سالها قبل روی داده و آشنایی با دخترش به نام دایانا و همچنین دختر کوچک دایانا(ابی) که هم سن و سال پسرش است ، کم کم متوجه می شود ، عدد 33 در روی کاغذ لوسیندا در واقع برگردان EE مخفف کلمه Everyone Else به معنی همه افراد دیگر بوده است ( که این معنی را در کانکس متروکه لوسیندا و در زیر تختخواب وی پیدا می کند). یعنی در واقع در آخرین حادثه ، قرار است همه افراد کره زمین نابود شوند که جان به دلیل تحقیقات قبلی اش متوجه می شود عنقریب اشعه خاصی از تابش خورشیدی ، لایه اوزون اتمسفر زمین را از بین برده و همه چیز را در روی کره خاکی به آتش می کشد. تنها راه نجات ،  رفتن به اعماق زمین است که آنهم روش قابل اعتمادی نیست ، چراکه اشعه مذکور تا عمق یک مایلی زمین نیز ، همه موجودات زنده را از بین می برد.

در همین بین ، کیلب و ابی که به خاطر آشنایی پدر و مادرشان ، با یکدیگر صمیمی شده اند با موجودات عجیب و غریبی مواجه می شوند که در گوش آنها زمزمه مداومی دارند به این معنا که همراه آنها به مکان امنی بروند. این زمزمه ها و صداها به آواهایی که لوسیندا می شنیده و به دخترش دایانا می گفته بسیار شبیه است.

فیلمنامه "آگاه" را جولیت اسنودن ، استایلز وایت و رین دوگلاس پیرسن براساس داستانی از خود دوگلاس پیرسن نوشته اند که پیش از این تنها قصه فیلم "مرکوری برمی آید" را به رشته تحریر درآورده بود. در کارنامه جولیت اسنودن و استایلز وایت نیز تنها مورد قابل توجه ، همکاری در نوشتن فیلمنامه "بوگی من " یا "لولوخورخوره" بوده که یک فیلم متوسط در ژانر هراس محسوب شده. اما اینکه اصلا قصه و فیلمنامه "آگاه" به ریچارد کلی تعلق داشته ( که پیش از این دو فیلم آخرالزمانی از نوع  اوانجلیستی به نام های "دانی دارکو" و "قصه های سرزمین جنوبی" را نوشته و کارگردانی کرده) این سوال را برای علاقمند پی گیر سینما جواب می دهد که چگونه نوشتن فیلمنامه چنین پیچیده و مهمی (برای صاحبان فکری اثر) برعهده چنان فیلمنامه نویسان بی تجربه و ساخت آن به کارگردانی همچون الکس پرایس سپرده شده که تنها فیلم قابل اعتنایش ، "من ، ربات" در سال 2004 بوده است.

روزی که دنیا به آخر رسید

به هرحال فیلمنامه "آگاه" از ساختار جذاب و کلاسیکی برخوردار است و می تواند به دلیل درونمایه معمایی و ماورایی خود ،  مخاطب را برای پیدا کردن پاسخ سوالاتش تا آخرین فریم های فیلم نگه دارد و البته کلیشه ای ترین صحنه ها را به او نشان دهد. به نظرم این هنر کمی نیست و دقیقا از یک فیلمنامه استاندارد برمی آید که بتواند مخاطبش را با عناصر و عوامل تکراری و نخ نما شده برروی صندلی سینما نگه دارد. اگرچه شاید بارها و بارها شاهد داستان هایی از این دست بوده که یک بچه  به اعمال خارق العاده ای دست زده( سری طالع نحس که از خاطرتان نرفته) یا پدر و فرزندی که در کارهای علمی و حتی نجوم دست به اکتشافات خاصی می زنند ، درگیر ماجرایی ماورایی می شوند ( از دم دست ترین آنها می توان به "تماس " رابرت زمه کیس  یا بعد از آن فیلمی به نام "فرکانس" اشاره کرد) سپس به کشف راز و رمز پرداخته و در این کشف و شاید شهود با یک زن و دختر دیگر ( که به صورتی به ماجرا مربوط می شوند) همراه می گردند ( در آثاری مانند "جنگ دنیاها" و "روزی که زمین از حرکت ایستاد" مشابه چنین حلقاتی دیده می شود) البته گاهی اوقات هم این گروه به یک مرد و زن ماجراجو یا دانشمند محدود می شوند همچون "رمز داوینچی" یا " فرشتگان و شیاطین" که همین روزها برپرده سینماها رفته است  و الی آخر...

اما آنچه می تواند در این دسته فیلمنامه ها ، تماشاگر را علیرغم کلیشه ها و تکرارها درگیر کند ، بهره جستن از عناصری است که برای او ملموس بوده و با آنها در زندگی روزمره اش تماس داشته است. مثلا اینکه همواره زامبی ها را در نقاط و مکان هایی دوردست یا با مختصات ویژه نشان دهند ، اگرچه می تواند مخاطبش را بترساند اما به طور معمول تاثیر روحی خاصی بر وی ندارد، چون دور افتادگی یا نامحتمل بودن مکان اتفاق درون فیلم ، ذهنیت او را آسوده می سازد ولی وقتی فی المثل در قسمت دوم فیلم "شیاطین" ساخته لامبرتو  باوا در سال 1987، زامبی ها پس از زنده شدن ، از طریق صفحه تلویزیون ، وارد محل سکونت مردم می شوند ، آنگاه با چنین تمهیدی ، تاثیر فیلم در ایجاد هراس برای مخاطب چند برابر می گردد.

در فیلم "آگاه" نیز دو صحنه برخورد هواپیما با زمین در بزرگراه و سوختن مسافران آن و همچنین از خط خارج شدن قطار مترو و ویران کردن ایستگاه مانهاتان ، (علیرغم جلوه های ویژه نه چندان قوی) می تواند تاثیر بیشتری برمخاطب در پذیرفتن نزدیکی حوادث فاجعه آمیز داشته باشد که مقصود اصلی سازندگان فیلم به نظر می آید.

اما کشف راز و رمز پیش گویی یا پی بردن به گنج یا حادثه ای از روی اعداد و حروف هم که بارها و بارها در فیلم های مختلف رویت شده که همین "رمز داوینچی"یا "اسرار حروف" و یا "گنجینه ملی" (که از قضا در آن هم نیکلاس کیج به رمز گشایی مشغول می شد!) از همین گروه محسوب می شوند. ضمن اینکه از همان لحظه نخست که لوسیندا مشغول نوشتن آن سلسله بی معنای اعداد می شود ، اظهر من الشمس است که این اعداد یک ربط و وصلی به یکدیگر دارند. نحوه رسیدن کاغذ لوسیندا به کیلب و جان کاستلر هم بسیار پیش پا افتاده روایت می شود ، اگرچه قاعدتا و بنا به اعتقاد سازندگان فیلم ، کیلب ، یک برگزیده بوده و طبعا بایستی در دبستان داوس قرار می گرفته و باید آن زمزمه های عجیب و غریب را هم می شنیده است.

روزی که دنیا به آخر رسید

به یک نوعی هم ، کیلب ، شبیه پسر جیلیان گیلر در فیلم "برخورد نزدیک از نوع سوم" (استیون اسپیلبرگ) است که از همان اوایل فیلم عاشق آدم فضایی ها بوده  و همراه آنها می رود. از قضا در آن فیلم هم یک مرد به نام روی نیری ( با بازی ریچارد درایفوس) و همین خانم جیلیان گیلر با آن سفینه غول پیکر و موجودات بیگانه ارتباط گرفته و قبل از همه آنها را احساس می کنند.

 

ولی علیرغم همه این کلیشه ها و تکرارها ، فیلم "آغاز" از نوآوری هایی برخوردار است که می تواند باعث جذابیتش شود. از جمله رویه ای که فیلم در سکانس های انتهایی خود باز می یابد. در واقع تا زمانی که جان کاستلر بالاخره با سماجت دری را که لوسیندای 9 ساله با ناخن هایش بررویش کنده کاری کرده بوده  و احتمالا آدرس مکان امن گریز از فاجعه آخرالزمانی را داده بوده ، پیدا کرده و محل نقطه امن را کشف می کند ( که گویا همان کانکس متروکه لوسیندا است) مخاطب همچنان براین تصور است که همه چیز آنچنان که وی پیش بینی کرده بوده ، به انتها می رسد یعنی همه آن فاجعه اقلیمی نمی تواند گزندی به قهرمانان داستان ما برساند و آنها در همان مکان امن زنده می مانند . ولی از صحنه فوق به بعد به تدریج ، پیش بینی های مخاطب در فیلم به وقوع نمی پیوندد.

 دایانا با اتومبیلش ، کیلب و ابی را می برد و جان را قال می گذارد. در مرحله بعد همان موجودات عجیب و غریب ، بچه ها را همراه خود برده و حالا دایانا را جا می گذارند. دایانا در تعقیب آنها دچار سانحه شده و در میان ناباوری تماشاگر فیلم ، می میرد. بالاخره جان به بچه ها می رسد و آنها از مکان امنی که آن موجودات می خواهند ببرندشان  ، برای جان تعریف می کنند (بازهم در اینجا تماشاگر پیشگو می تواند قانع شود ، چون بالاخره قهرمان داستان ما ، یعنی جان کاستلر همراه بچه ها نجات خواهد یافت و شاید هم مانند آنچه در فیلم "روزی که زمین از حرکت ایستاد" یک واسطه ای پیدا کند تا شفاعت کرده و آن موجودات را از شر نابودی کره زمین ، منصرف سازند! اما به قول معروف زهی خیال باطل برای مخاطبان کلیشه ای که در اینجا نه تنها آن موجودات ( که دیگر معلوم می شود اصلا فضایی، به معنی ساکنان کرات دیگر  نبوده  و از جهان باقی آمده اند) از خیر بردن بچه ها نمی گذرند بلکه حتی اجازه نمی دهند که جان هم با آنان همراه شود و حتی خواهش وی را با بی اعتنایی رد می کنند!!

روزی که دنیا به آخر رسید

شاید تا اینجا هم هنوز برای تماشاگر حرفه ای امیدی باقی باشد که فیلم با پایانی کلیشه ای تمام شود ،  یعنی سرانجام ، جان ، کره زمین را نجات داده و در انتظار بازگشت بچه ها بماند. اتفاقا وقتی پس از رفتن بچه ها و دور شدن آن شیء غول پیکر سفینه مانند ، جان بیهوش شده و سپس با بارش قطرات باران به هوش می آید ،  یک لحظه همان بیننده پی گیر ، فکر می کند که خب ، بالاخره تمام شد و کره زمین نجات یافت اما هنگامی که جان به شهر می رسد ، آن را در یک تلاطم آپوکالیپسی به سبک و سیاق صحنه های ذهنی فیلم "ایثار" (آندری تارکوفسکی) مشاهده می کند که همه آدم ها وحشت زده در حال گریز هستند ، فقط پدر و مادر جان به دلیل اعتقادات و باورهای آخرالزمانی شان ، سرنوشت را پذیرفته اند و در آغوش یکدیگر همه سوزی پایانی را قبول می کنند. آخرین جمله پدر جان هم خطاب به وی جالب است و می تواند نشانه ای دیگر بر ایدئولوژیک بودن فیلم "آگاه " باشد . پدر می گوید : "این پایان نیست ، جانی " و جان با آرامش پاسخ می دهد :"می دانم".

در یکی از تراژیک ترین صحنه های آخرالزمانی تاریخ سینما ، زمین نابود می شود و در آتش می سوزد در حالی که گروهی از انسان ها از جمله کیلب و ابی به آسمان و مکانی بهشت گونه رفته اند تا به قول خودشان در زمانی دیگر بازگردند و از نو شروع کنند. ( حتی در قسمت سوم "ترمیناتور" با عنوان "برآمدن ماشین ها" که نام دیگرش "جنگ آرماگدون" است ، زمین دچار همه سوزی می شود ، اولا تماشاگر این نابودی را مشاهده نمی کند و ثانیا جان کانرز و دوست دخترش ، در همین کره زمین باقی می مانند تا دوران جدید را شروع کنند).

این بخش از فیلم "آگاه" که در آثار پیشین اوانجلیستی چندان مورد روایت قرار نگرفته بود ، در باورهای این فرقه صهیونیستی به "عروج مسیحیان نو تولد یافته" معروف است و آن دسته قلیل از مسیحیان و یهودیان را شامل می شود که با اعتقاد به آرماگدون ، جنگ آخرالزمان و برپایی اسراییل ، منتظر بازگشت حضرت مسیح شوند و در این مسیر گویا با سربرآوردن دجال یا آنی کرایست  به آسمان می روند ، در حالی که  زمین در آتش ضد مسیح می سوزد و سپس ( پس از گذشت 7 سال) حضرت مسیح و آن نوتولد یافته ها به زمین بازخواهند گشت ،  طی نبردی خونین به نام  آرماگدون همه دشمنانشان را از بین برده و هزار سال حاکمیت برکره زمین را آغاز خواهند نمود.

در فیلم "آگاه" در واقع کیلب و ابی به نوعی همان "مسیحیان نوتولد یافته" هستند که در میان همه سوزی کره زمین به آسمان رفته و در مکانی بهشت گونه ، سکنی گزیده و خود می گویند که باز خواهند گشت تا همه چیز را از نو شروع کنند.  

روزی که دنیا به آخر رسید

جری فالول از رهبران اوانجلیست در کتابش می نویسد که مطابق اعتقادات اوانجلیست ها در آخرالزمان ، یهودیان از سراسر جهان باید به سرزمین فلسطین مهاجرت نمایند و هم زمان با ظاهر شدن دجّال (آنتی کرایست)، 144000 نفر از یهودیان به مسیح اعتقاد پیدا خواهند نمود و همراه «مسیحیان دوباره تولّد یافته» و مسیح به بهشت خواهند رفت و آن گاه تمامى یهودیان باقیمانده جهان به دست دجّال کشته خواهند شد. هفت سال بعد از ظاهر شدن دجّال، مسیح همراه مسیحیان دوباره تولّد یافته به زمین فرود خواهند آمد و دجّال را در محل فلسطین ، در جنگ نهایى مقدس (آرمگدون) شکست خواهند داد و مسیح پس از آن براى مدت هزار سال حکومت جهانى را به پایتختى بیت المقدس رهبرى خواهد کرد.

هال لیندسی از دیگر رهبران اوانجلیست در کتاب معروف خود به نام "زمین ، سیاره بزرگ مرحوم" می نویسد :"...نسلی که از 1948( یعنی از زمان تشکیل دولت اسراییل)  به این سو به دنیا آمده است ، شاهد عینی دومین ظهور مسیح خواهد بود. اما پیش از آن رویداد ، ما باید هم جنگ یاجوج و ماجوج را ببینیم و هم نبرد هارمجدون (یا آرماگدون) . کشتار همه سوزی بدین گونه آغاز خواهد شد..."

پت رابرتسون که مانند سایر اوانجلیست ها طرفدار سرسخت اسرائیل و صهیونیسم است و مطابق اعتقادات جدید پروتستانها درباره «عملى نمودن خواسته هاى مسیح» و «تحقق پیشگوییهاى انجیل"،تأیید همه جانبه از دولت اسراییل را یک وظیفه دینى براى خود مى داند. رابرتسون مانند دیگر اوانجلیست ها به طور گسترده چنین تبلیغ مى کرد که مسیح تا سال 2007حتما ظهور خواهد نمود و کتابى را با عنوان پایان عصر تألیف نمود و در آن تأکید کرد که جنگ نهایى مقدس (آرماگدون) بعد از سال 2000 و قبل از سال 2007 آغاز شده، در این جنگ سراسر جهان نابود خواهد شد و فقط اوانجلیست ها که خود را «مسیحیان دوباره تولّد یافته» معرفى مى کنند نجات خواهند یافت.

 

اوانجلیست هاى متعصّب در آمریکا حدود 100 میلیون پیرو دارند و در هر دو حزب بزرگ آمریکا یعنى جمهوریخواه و دموکرات صاحب نفوذ هستند( در مراسم تحلیف اوباما همه دنیا مشاهده گرد که برخلاف انتظار یک کشیش اوانجلیست به نام وارن ، قسم نامه رییس جمهور جدید ایالات متحده را قرائت کرد!!) و همراه صهیونیستهاى یهودى، دولت ایالات متحده آمریکا را کاملاً در اختیار گرفته اند. در ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهاى پروتستان 1500 فرقه مسیحى اوانجلیست ،  براى جنگ آرماگدون، تبلیغات گسترده انجام مى دهند و براى تسریع در ظهور مسیح کوشش مى کنند وضعیتى را پیش آورند که سراسر جهان نابود شود، چرا که مطابق اعتقادات آنها مسیح ، فقط بعد از نابودى کامل جهان ظهور خواهد نمود. نویسندگان غربى این اعتقادات را به عنوان «تروریسم مقدس» معرفى مى کنند! 

روزی که دنیا به آخر رسید

در انتخابات قبلی ریاست جمهورى آمریکا، لابى صهیونیسم بین الملل جورج دبلیو بوش کاندیداى حزب جمهوریخواه را که یک اوانجلیست جنگ طلب و طرفدار متعصب صهیونیسم است با رأى دیوان عالى آمریکا به قدرت رساند و در انتخابات اخیر همان لابی با فعالیت صهیونیست های شناخته شده ای چون رهم امانوئل و دیوید اکسلراد ، باراک اوباما را به کرسی ریاست جمهوری ایالات متحده نشاندند. به دنبال چنین حمایتی بود که  اصول سیاست خارجى آمریکا بر «حمله پیشگیرانه» علیه کشورهایى که مخالف سیاستهاى آمریکا هستند ، استوار شد.(دقیقا مطابق با اندیشه های اوانجلیستی) و  بعد از به وجود آوردن حادثه 11 سپتامبر 2001، دولت آمریکا جنگ علیه اسلام و مسلمانان جهان را به بهانه جنگ علیه تروریسم آغاز کرد. اکثر دولتمردان آمریکا که از اوانجلیست هاى جنگ طلب هستند با هدف عملى نمودن خواسته هاى مسیح و پیشگوییهاى انجیل در آغاز هزاره سوم میلادى و به بهانه جنگ علیه تروریسم، جنگ صلیبى را علیه اسلام آغاز کرده و در خف و جلسات مخفی شان ( که بعضا اسناد مذاکرات آن  افشاء شده است) اعلام نموده اند که این جنگ تا سلطه مطلق بر جهان اسلام ادامه خواهد یافت.

براساس کتاب های  لیندسی و همچنین مبانی  عقاید پیروان بنیادگرایی انجیلی که باورها و تفکرات امروزه یک سوم آمریکاییان و از جمله گروههای حاکم برآمریکا را دربرمی گیرد : "...همه شهرهای جهان در جنگ هسته ای آخرالزمان ویران خواهند شد ، تصورش را بکنید ...مسیح زمین را ویران خواهد کرد و مردمانش را خواهد سوزاند. هنگامی که جنگ بزرگ آخرالزمان به چنان نقطه اوجی رسید که تقریبا تمام آدمیان کشته شدند ، عظیم ترین لحظه فرا می رسد و مسیح با نجات دادن مومنان باقیمانده ، نوع بشر را از نابودی کامل نجات خواهد داد...."

 امروز از زبان هال لیندسی از رهبران صهیونیست های انجیلی آمریکا در کتاب "نبرد نهایی" به صراحت درباره ضرورت وقوع جنگ آرماگدون می شنویم و سخن از بمباران اتمی ایران و سایر کشورهای مسلمان منطقه. امروز صراحتا در فیلم هایی مانند "رمز داوینچی" گفته می شود که تغییر هزاره و رفتن از برج حوت به برج حمل ، زمان افشای راز خانقاه صهیون در پیشواز از مسیح دوم بوده است.

امروز دهها کانال تلویزیونی و ماهواره ای وابسته به اوانجلیست ها تبلیغ نبرد آرماگدون را سرلوحه خود قرار داده اند و بیش از نیمی از آثاری که از کارخانه هالیوود بیرون می آید ، فیلم هایی درباره آخرالزمان و آرماگدون و ظهور مسیح بن داوود و جنگ با ضد مسیح و وحشت و تاریکی که از این بابت دنیا را فراخواهد گرفت و دو سوم مردم کره ارض از میان خواهند رفت و جهان به ویرانه ای بدل خواهد گردید تا مسیح موعود این حضرات نزول اجلال بفرمایند

 

اما همه این نیروهای اهریمنی ، تاکنون به فضل الهی  در مقابل اتحاد و انسجام ملت ایران و امت اسلام ، در مانده اند. چراکه سررشته همه این ایستادگی و مقاومت ، آنچنانکه وعده الهی  است به ظهور حضرت حجت بن الحسن عسکری (عج)خواهد انجامید. ظهوری که همچون بعثت پیامبر گرامی اسلام (ص) برای جهانیان با رحمت و برکت همراه خواهد بود نه با خونریزی و وحشت . آن منجی خواهد آمد در حالی که در کنارش حضرت عیسی مسیح (ع) نیز حضور دارد و آنگاه جهان پر از عدل و نیکی خواهد شد ، انشاالله

جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 11:22 :: نويسنده : mohammd

نانو ربات‌ها


ری كورزویل نویسنده و متخصص رشته كامپیوتر، در یكی از نوشته‌های خود با صراحت اظهار امیدواری كرده است تا سال 2029 انسان با توجه به روند شناخت و ساخت هوش مصنوعی میتواند رباتی را بسازد كه در هوش و تصمیم گیری با انسان برابر باشد. كورزویل معتقد است در سالهای 2030 انسان خواهد توانست نانوبات Nanobots یا رباتهای بسیار كوچك را جهت افزایش شعور به مغز خود بفرستد.


كورزویل در كنگره آمریكا اعلام کرد که دانشمندان توانسته‌اند با انتقال 7 ننو ربات به بدن موش آزمایشگاهی دیابت او را علاج كرده و انسولین را از منفذهای پوست خارج كنند.

نانو ربات‌ها

آخرین كتاب كورزویل "شگفتی در راه است، برتری انسان بر بیولوژی" نیز بر اساس پیش بینی‌های علمی او نوشته شده است.

او در این كتاب می نویسد در 25 سال آینده نانو ربات‌ها در خون جاری می شوند و هر نوع بیماری را با نابود كردن عوامل بیماری زا از بین می برند.

به طو ر کلی و همانطور که حتما می دانید نانو رباتیک علم جدیدی است که شامل طراحی ، ساخت و برنامه نویسی ربات است اما نه در هر اندازه ای و د رموارد زیر کاربرد دارد:

1) ساخت ربات هایی با ابعاد نانو یا ساخت میکرو ربات هایی که از اجزای نانومتر یک تشکیل شده اند.

2) برنامه نویسی ربات ها

?) جابجایی ذرات نانومتریک و اسمبل کردن این ذرات

 

فناوری نانو در قسمت های مختلف زندگی نفوذ کرده و زمانی که نانو با رباتها تلفیق می شود :

بزرگترین معضل در ساخت نانو ربات ها چیست؟

در واقع تاکنون نانوابزارهای کاملاً کاربردی بسیاری مانند موتورها، حسگرها، محاسبه‌گرهای زیست مولکولی و نانوترانزیستورها ساخته شده است.

نانو ربات‌ها

اما در حال حاضر عمده‌ترین چالش، مجتمع‌سازی چندین بخش مجزا از این نانوابزارها روی یک نانوربات قابل کنترل است، که برای انجام آن هم‌اکنون گروه‌های تحقیقاتی متعددی در نقاط مختلف جهان، طی پروژه‌های میان رشته‌ای با یکدیگر همکاری می‌کنند.

به هر حال، اطمینان از دستیابی به کنترل مناسب بر چنین نانوماشین‌هایی یکی از موضوعات بحث‌انگیز در راه محقق شدن نانوربات‌هاست و در واقع شما می‌توانید از طریق روش‌های نانومکاترونیک (nanomechatronics) به ارزیابی و محاسبه آن بپردازید.

استفاده از نانوربات‌ها در انسان پس از انجام صدها آزمایش با تمام جزئیات از ابتدا روی موش‌های آزمایشگاهی ممکن خواهد شد. در واقع، این روند طولانی آزمایشگاهی، برای هر فناوری زیست‌پزشکی جدیدی انجام می‌شود

مانند فناوری‌نانوپوسته‌ها که با موفقیت روی موش‌های آزمایشگاهی برای مبارزه با سرطان به کار گرفته شد.

استفاده از این نانوپوسته‌ها نتیجة پیشرفت‌های به دست آمده در فناوری‌نانو است و به عنوان یک روش درمانی- دارویی نتایج مثبت و امیدوارکننده‌ای داشته است. با پیشرفت بیشتر در حرکت به سمت نانوربات‌ها، می‌توان به نتایج مؤثرتر دیگری در زمینة مراقبت‌های بهداشتی امیدوار بود.

نانو ربات‌ها

منابع انرژی برای نانو ربات ها

مؤثرترین روش برای اینکه نانو ربات ها مدام در حال حرکت و فعالیت باشند ایجاد منابعی از انرژی است که از محیطی که نانو ربات در آن مشغول به کار است فراهم شود.

انرژی جنبشی سیال،اشعه های الکترومغناطیسی که از نور ساطع می شوند گزینه های مناسبی برای منبع انرژی هستند، که این اشعه ها برای فضای کاری باز مورد استفاده قرار می گیرند.

همچنین استفاده از تغییرات دمایی یا کم و زیاد شدن نور نیز گزینه مناسبی هستند.

اما برای یک فضای کاری گسترده انرژی تولید شده از ارتعاش مناسب تر خواهد بود که در محیط های مختلف از جمله محیط بیولوژیک می توان از آن استفاده کرد.

 

معرفی دو مدل از میکرو- نانو ربات های ساخته شده

نانو ربات‌ها

 ربات پرنده

ساختن بال هایی برای نانو ربات نه تنها تحولی در نوع حرکت نانو ربات است، بلکه کاربرد آن را وسیع تر می سازد.

حشرات می توانند با حمل باری در حدود وزن بدنشان پرواز کنند و حداکثر شتابی که به آنها می رسد 10 متر بر مجذور ثانیه است.

علی رغم این که این ربات ها برای پرواز به هوا نیازمندند، اما قادر به حرکت در مکان های غیرقابل عبور برای ربات های پا دار نیزهستند.

این ربات در مقیاس میکرون هستند و از قوانین آیرودینامیک برای طراحی آنها استفاده شده است.

 ربات خزنده

استفاده از این نانو ربات ها علاوه بر اطمینان در سلامتی افراد باعث کاهش هزینه های عمل جراحی نیز می شود. این نانو ربات ها فضاهای کاری دارند که ابزار معمولی قادر به رسیدن به آنها نیستند. سه عامل در این طراحی باید مد نظر قرار بگیرند:

ـ سطح اتصال حداکثر شود.

ـ برای افزایش نیروی اتصال، باری بین سطح عمودی و ربات برقرار شود.

ـ اعمال نیروی جدا کننده در مرحله جدایی

 

شما می توانید مطالب بشتر در این زمینه را در بخش نانو سایت اطلاع رسانی تبیان مطالعه کنید 

 

 

جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 11:19 :: نويسنده : mohammd

لاصه اي از ساختار رباتها-قسمت اول

ربات شناساگر مريخ

ريشه واژه ربات

لغت ربات در اکثر زبان‌هاي دنيا با همين تلفظ داراي معناي واحدي مي‌باشد. اين لغت اولين‌بار در خلال سال‌هاي 1920 تا 1930 در نمايشنامه‌اي با نام "RUR (Rossmuse Universal Robot)" نوشته "کارل کاپک" نويسنده چک‌اسلواکي به‌‌کار برده شد. در اين نمايشنامه بازيگران نقش موجوداتي مصنوعي و کوچک شبيه انسان را بازي مي‌کردند، که به‌طور مطلق تحت فرمان صاحب خود قرار داشته و دستوراتش را مو‌به‌مو اجرا مي‌کردند. اين موجودات ربات ناميده مي‌شدند که ريشه آن از لغت اسلاو (يعني اسلواکي‌يايي!) Robota به معناي "کارگر اجباري" است.

 

قوانين ربوتيک

در سال 1940،Issac Assimov سه قانون Roobtics را به شرح زير تبيين کرد:

1. يک ربات موجودي است که نبايد به انسان آزار برساند و اجازه ندهد به چيزي ضرر برسد.

2. بايد از انسان اطاعت کند، مگر اين ‌که با قانون اول مغايرت داشته باشد.

3. بايد خودش را در برابر خطر و ضرر محافظت نمايد، مگر اين‌که با قانون اول و دوم مغايرت داشته باشد.

 

دسته‌بندي ربات‌ها

ربات‌ها در سطوح مختلف داراي دو خاصيت "تنوع در عملکرد" و "قابليت تطبيق خودکار با محيط" (automated adapting)

مي‌باشند. بر اساس اين دو خاصيت دسته‌بندي ربات‌ها انجام مي‌گيرد.

دسته‌بندي اتحاديه ربات‌هاي ژاپني(jira) به شرح زير است:

1. وسيله‌اي که توسط دست کنترل مي‌شود.

2. ربات براي کارهاي متوالي بدون تغيير

3. ربات براي کار‌هاي متوالي متغير

4. ربات مقلد

5. ربات کنترل

6. ربات باهوش

که در دسته‌بندي موسسه رباتيک آمريکا(RIA)، فقط ماشين‌هاي دسته 3 تا 6، ربات محسوب مي‌شوند.

 

ساختار عمومي يک ربات

يک ربات به‌طور معمول حداقل شامل 5 بخش متفاوت ولي مرتبط مي‌باشد:

 

سيستم مکانيکي مفصل شده(Articulated Mechanical system):

اين سيستم متشکل از بازوها، مچ‌ها، اتصالات و عوامل نهايي مکانيکي بوده که در يک مجموعه به هم پيوسته و مرتبط جمع شده‌اند.

  تحريک‌کننده‌ها(Actuators ):

اين بخش توان لازم را تحت يک سري شرايط کنترل شده و دقيق، براي سيستم مکانيکي مفصل شده(AMS) فراهم مي‌کند.

اين توان از انواع الکتريکي، هيدروليکي و يا نيوماتيکي مي‌باشد.  

 ابزارها و سيستم‌هاي انتقال(Transmission system ):

اين مجموعه Actuators را به AMS اتصال مي‌دهد. بدين طريق توان فراهم شده توسط تحريک‌کننده‌ها به بخش مکانيکي منتقل شده و به‌گونه‌اي مجزا امکان حرکت را براي هر مفصل فراهم مي‌آورد. تسمه‌هاي دنده‌دار و چرخ‌دنده‌ها از اين نوعند.                    

حسگر‌ها(sensor):

سنسور‌ها قطعاتي هستند متشکل از ابزارهاي لامسه‌اي الکتريکي يا نوري که در کنار ساير عناصر الکترونيکي ايفاي نقش مي‌کنند. وظيفه اين المان‌ها کسب اطلاعاتي از موقعيت مفاصل ربات و شرايط محيطي مانند نور و گرما و هدف‌هاي موجود در محيط مي‌باشد.

 مغز ربات(CPU):

اين بخش به‌عنوان محلي براي دستور گرفتن و تصميم‌گيري ربات مي‌باشد. به‌عبارت ديگر، وظيفه پردازش اطلاعات دريافتي از سنسور‌ها بر عهده اين بخش است که اين وظيفه توسط برنامه‌هاي موجود در حافظه کامپيوتر به انجام مي‌رسد. بخش نرم‌افزار هم مربوط به اين قسمت است.

 

ربات

برنامه‌نويسي در ربات

برنامه نويسي در ربات به دو صورت Online و Offline انجام مي‌شود.

برنامه‌نويسي Online که امروزه به عنوان معمول‌ترين روش در به‌کارگيري ربات‌هاي صنعتي استفاده مي شود، اپراتور حرکت‌هاي مورد نظر را به ربات آموزش مي‌دهد، به‌گونه‌اي که ربات بعدا مي‌تواند بدون کمک و به‌طور خودکار همان کار‌ها را تکرار کند. اين نوع از برنامه‌نويسي به دو صورت انجام مي‌شود: 1- آموزش دستي 2- آموزش از طريق هدايت.

در روش دستي با کمک يک جعبه کنترلي، ربات را به نقاط مورد نظر هدايت کرده و مختصات آن‌ها در حافظه کامپيوتري ربات ثبت مي‌شود و به اين ترتيب براي دفعات بسيار قابل تکرار است. در روش هدايت، عامل نهايي را با دست در مسير دلخواه حرکت داده و وضعيت پيوسته هر يک از محورها در حافظ ربات ثبت مي‌شود.

اما در مورد برنامه‌نويسي Offline که به برنامه‌نويسي سطح بالا موسوم است، اين نکته اهميت دارد که وقتي انجام کارهاي پيچيده مورد نظر است و يا سرعت واکنش ربات به وقايع خارجي اهميت دارد، بايد از زبان هاي "کنترل‌کننده" ربات‌ها استفاده کرد. در اين زبان‌ها علاوه بر وجود دستورات معمولي از قبيل کنترل حلقه و يا عبارات شرطي، دستوراتي براي حرکت و جابه‌جايي ربات‌ها هم در نظر گرفته شده است. اين نوع برنامه‌نويسي امکان ارتباط آسان‌تر با ربات را فراهم مي‌آورد.

 

جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 11:5 :: نويسنده : mohammd

 

رباتهای سال 2010

درحالی که تنها 3 روز به پایان سال 2010 باقی مانده است سیل معرفی  "ترین ها" همچنان ادامه دارد بهترین فیلمها ، موزیک ها ، اشخاص ، تکنولوژی ها و...

 

1(

در میان 50 تکنولوژی برتری که در تایم اعلام شد می توان به 3 نمونه ربات اشاره کرد که نمونه های 34 و 35 و 36 این لیست هستند

34 نمونه عنوان شده در لیست تکنولوژی های برتر 2010 ربات مکار است

1(
شاید این نام مناسبی برای این ربات نباشد کلا استفاده از مکر و حیله رشد به حساب نمی آید! یک الگوریتم در این ربات مورد استفاده قرار گرفته که می تواند توسط آن موقعیت را سنجیده و در صورت نیاز پاسخ نادرست به شرایط و مخاطب خود دهد و در حقیقت دشمن را گمراه می کند این ربات توسط محققان مؤسسه فناوری جورجیا ساخته شده و آنها معتقدند که الگوریتم‌های استفاده شده در این ربات  بهترین شیوه برای فرار از موقعیت را به آنها یاد می‌دهد و نقطه ضعف‌های ربات را به خوبی پنهان می کند

این ربات‌ها قرار است در آینده نه چندان دور برای اجرای عملیات جستجو و نجات در خدمت ارتش قرار گیرند. آنها حتی می‌توانند انسان‌ها را فریب دهند و دورغ هایشان را کشف کنند

بر اساس آنچه آمار نشان می دهد کشور کره جنوبی حدود 30هزار نیروی خارجی را برای تدریس زبان انگلیسی به دانش‌آموزان این کشور استخدام کرده است،

 

ربات مدرس زبان انگلیسی  سی و پنجمین عنوان را در تایم دارد

1(

بر اساس آنچه آمار نشان می دهد کشور کره جنوبی حدود 30هزار نیروی خارجی را برای تدریس زبان انگلیسی به دانش‌آموزان این کشور استخدام کرده است، و قاعدتا کم کردن هزینه ها برای این کشور دلیل اصلی ساخت این ربات است با ساخت این ربات سخنگوی زبان انگلیسی دانش‌آموزان از اواخر سال گذشته میلادی به صورت آزمایشی آموزش خود را با این نوع معلمان جدید آغاز نمودند  و البته این روند به زودی در 18 مدرسه دیگر به کار گرفته خواهند شد. این موضوع تا حدودی معلمان زبان این کشور را نگران کرده است البته نگرانی آنها چندان هم بیهوده نیست زیرا کارشناسان معتقدند این ربات‌ها در نهایت تمامی آموزگاران انگلیسی زبان کره را از کار بی‌کار خواهند کرد.

Tucker Balch، استاد محاسبات تعاملی ;دانشگاه Gorgia teck در محاسبه با CNN می گوید:

"این نوع فن آوری می تواند انواع مختلفی از آموزش را در بر گیرد مخصوصا در زمینه هایی که اساتید نمی توانند در تمامی کلاسها حضور داشته باشند استفاده از این رباتها در کلاس های درس (مثلا حل تمرین) ممکن است بهتر و بیشتر به شما کمک کند  تا حتی استادان مجرب. "

و سی و ششمین عنوان ربات‌های نجات‌غریق

ربات  نجات غریق 1.2 متری (4 فوتی) می‌تواند حداقل 15 برابر سریعتر از یک شناگر حرفه‌ای به سمت هدفی که در حال غرق‌شدن است، حرکت کند یعنی با سرعتی معادل 24 مایل در ساعت و جان او را نجات دهد

ربات‌های نجات‌غریق

1(
ربات نجات دهنده  EMILY نام‌گذاری شده است که مخفف Emergency  Integrated Lifesaving Lanyard می باشد ربات فوق الذکر  1.2 متری (4 فوتی) می‌تواند حداقل 15 برابر سریعتر از یک شناگر حرفه‌ای به سمت هدفی که در حال غرق‌شدن است، حرکت کند یعنی با سرعتی معادل 24 مایل در ساعت و جان او را نجات دهد. این سرعت فقط زمانی اتفاق می افتد که Emily خالی باشد و کسی بر روی آن سوار نباشد این دستگاه کوچک توسط کنترل از راه دور هدایت می‌شود و یک پمپ کوچک الکتریکی وظیفه به جلو راندن آن را در برابر جریان آب به عهده دارد. کمپانی سازنده آن قصد دارد امیلی را با قیمت3500$ معادل 4 میلیون تومان به فروش گذارد از سال آینده ( آنچه که سازندگان آن اعلام نموده اند از اواسط بهار) نمونه‌های تازه‌ای رونمایی می‌شوند که برای کنترل آنها از انرژی خورشیدی استفاده خواهد شد و برای حرکت در جهت مخالف رودخانه یا شناسایی هدف از یک نرم‌افزار کاربردی تلفن‌های همراه آی‌فون بهره خواهند برد.

 

این دستگاه کوچک که تنها دستاورد ایده ای نو است تستهای خود را با موفقیت به پایان رسانده است

 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 78
بازدید کل : 13215
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1